محمد فوادمحمد فواد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

ماهي كوچولو

آفرين :)

قبلا آقا فوادي بلد نبود از زير كشوهاي اُپن آشپزخونه بياد توي آشپزخونه ، سرشو فشار ميداد به ديواره ي   اُپن و شروع ميكرد به گريه كردن كه چرا نميتونه از اينجا رد بشه      بعد كه از اونجا بلندش ميكرديم مياورديمش تو آشپزخونه بلافاصله دور ميزد كه از توي آشپزخونه بره طرف    هال ............. بعد دوباره همين آش و همين كاسه .........    الان ديگه پسرم بلد شدهههههه     سرشو قشنگ مياره پايين و از اونجا رد ميشه بدون هيچ مشكل و گريه اي ......     درضمن فوادي چند روزه ياد گرفته وقتي جايي وايساده كم كم دستشو بياره طرف زمين و خودش بشينه    روي زمين.. ...
28 آبان 1392

فواد و خرسي

فواد خان ما هر چي كه دمه دستش باشه رو توي دهنش ميكنه،كار نداره خوبه يا نه ؟ واسه همين خاطر مامان واسش يه اسم گذاشته ............ فواد همه چيز خوار     خب چيكار كنم !!!!!!!!!!!  مامان بنجنس به من ميگن    شما رو آوردم تو اتاقت خرسي جون رو هم آوردم پيشت شروع كردي به خوردن خرسي    آخه خرسي جون به اين بزرگي رو تو چجوري ميتوني بخورييييييييييييييييييييييييييي؟؟!!    حالا عكستو ميذارم كه داري خرسي رو ميخوري و باهاش كشتي مي گيري  (محمد فواد تا این لحظه ،  9 ماه و 29 روز و 13 ساعت و 7 دقیقه و 17 ثانیه  سن دارد ) ...
26 آبان 1392

شيرخوارگان علي اصغر

پسر كوچولوي مامان:   جمعه روز شيرخوارگان علي اصغر بود ، من و ماماني شما رو برديم مراسم . ساعت 9 صبح بود كه رفتيم   كلي اونجا شلوغ بود و يه عالمه بچه هايي كه لباس سبز تنشون بود اونجا بودن.    مدرسه ي پشت مسجد رو بخاطر شلوغي فرش كرده بودن و عده اي ميرفتن اونجا . منو شما و ماماني    هم رفتيم مدرسه .بغل ما يه پسر كوچولوي 7 ماهه به اسم محمد امين بود و تو كلي ازش خوشت اومده    بود ، هي ميرفتي لباسشو ميگرفتي يا دستتو تو صورتش ميزدي  شما اونجا اصلا اذيت نكردي يه نيم ساعتي هم تو دل مامان خوابيدي    اينم عكس شما و محمد امين (محمد فواد تا این لحظه ،  9 ماه...
19 آبان 1392

كارهاي جديد

آقا فواد ما داره كاراي جديد ياد ميگيره    اولين كارش هم دست دادنِ ........ وقتي ميريم جايي يا كسي مياد خونمون بهش ميگيم فواد دست بده خيلي قشنگ دستش رو مياره جلو و دست ميده  عزيزمممممممممممممممممممممم همه بلافاصله از خوشحالي دستشو بوس ميكنن و كلي قربون صدقه     دومين كارش هم اينه كه ياد گرفته مامان باباش رو ببوسه    بهش ميگيم فواد مامان رو بوس كن بلافاصله صورتش رو مياره جلو و دهنش رو باز ميكنه    الهي من قربون اين بوس كردن ت برممممممم    (محمد فواد تا این لحظه ،  9 ماه و 18 روز و 15 ساعت و 56 دقیقه و 42 ثانیه  سن دارد ) ...
14 آبان 1392

دومين دندون

كوچولوي من:  ديروز  92/08/10 ، يه دندون كوچولوي ديگه بغل دندون اوليت در اومدددددد   هوراااااااا مبارك باشه قربونت برمممممممممممم    اين آقا فواد ما اگه يادتون باشه خيلي زير ميز ميرفت ولي الان همش روي ميزِه     با تلاش خيلي خيلي زياد خودشو روي ميز ميكشونه و هر چي روي اون باشه محكم ميكوبه روي ميز  ماماني من نكن ، عزيزكم نكن ، پسر قشنگم نكن  باشه گلم؟؟؟    ...
11 آبان 1392

دَ دَ

فواد جوني گلكمم بازم اين چند روزه سرم شلوغ بوده و نتونستم واسه وبلاگت مطلب جديد بذارم ولي ديگه اينو بايد    ميگفتم  از ديروز شما ياد گرفتي بگي دَ دَ .... يعني كچلمون كردي   از بس پشت سر هم ميگي    تو هر چي دلت ميخواد بگو عزيزك مامان    (محمد فواد تا این لحظه ،  9 ماه و 10 روز و 16 ساعت و 42 دقیقه و 41 ثانیه  سن دارد )   ...
6 آبان 1392
1